به گزارش شهرآرانیوز؛ اولین شعرش را در پانزده سالگی و برای پدرش سرود. پدری که در اوج نوجوانی حبیبالله را تنها گذاشت و رفت:
پدرم رخت از این جهان بربست/کمرم از غم و محن بشکست/می کنم لیک شکر یزدان را/گر پدر نیست باز مادر هست
در کنار مادرش که اولین مشوق او برای سرودن شعر درباره آل ا... بود این مرحوم علامه امینی بود که چایچیان را تحسین و تشویق میکرد. وسیله آشنایی اش با علامه هم شعر بود. شعری که از زبان عباس بن علی (ع) در شب عاشورا خطاب به امام حسین (ع) سروده است. چایچیان که با تخلص «حسان» شهرت دارد، اشعاری هم درباره کتاب «الغدیر»، علامه امینی و کتابخانه اش سروده است.
از او به عنوان دومین شمایل شعر مردمی بعد از شهریار یاد میکنند. کسانی که عضوی از فرهنگ عمومی و فرهنگ توده شده اند و در زمان زنده بودنشان بین مردم محبوب شدند و اشعارشان زمزمه میشد. مردم ایران چایچیان را با شعر معروف «آمدمای شاه پناهم بده/ خط امانی ز گناهم بده» میشناسند. شعری که در مدح امام رضا (ع) سروده و توسط استاد کریم خانی و آهنگ سازی آریا عظیمی نژاد به زیبایی اجرا شده است، اما ماجرای سرودن این شعر چه بود؟
او در گفت وگویی میگوید شعر مشهورش زبان حال مادر بیمارش بوده است: «اشعارم عنایتی است که از سوی ائمه اطهار (ع) به من میشود. به طور مثال شعر «ای شاه پناه بده» که درباره امام رضا (ع) است زمانی به من الهام شد که با مادرم به مشهد رفته بودیم. مادرم همیشه ارادت ویژهای به چهارده معصوم (ع) داشت؛ مادر دوبار پشت سر هم و در فاصله زمانی نزدیک به هم سکته کرد. دکتر به من گفت: فردی که این گونه سکته کند کمتر زنده خواهد ماند. آن موقع به مادرم گفتم که چه آرزویی دارد.
او گفت: آرزوی من این است که یک بار دیگر حضرت رضا (ع) را زیارت کنم. با اینکه راه رفتن برایش دشوار بود و حال خوبی نداشت، دو بازویش را گرفتم تا بتواند یواش یواش حرکت کند و به مشهد رفتیم. حرم مثل همیشه خیلی شلوغ بود. وارد شدن به حرم مشکل و برای مادرم غیرممکن بود. گفتم: مادرجان از همین جا سلام بدهی زیارت است. گفت: ما قدیمیها تا ضریح را نبوسیم به دلمان نمیچسبد.
گفتم: «دل چسبی اش به این است که حضرت جواب بدهند. بازوی مادر را گرفته بودم و همین طور به سمت ضریح حرکت میکردیم که در همین حال این شعر را سرودم:
«آمدمای شاه، پناهم بده خط امانی ز گناهم بده/ای حَرمَت ملجأ درماندگان، دور مران از در و راهم بده/ای گل بی خار گلستان عشق، قرب مکانی چو گیاهم بده/ لایق وصل تو که من نیستم، اِذن به یک لحظه نگاهم بده.»
وقتی شعر به «تخلص» رسید دیدم مادرم با آن ازدحام که آدم سالم نمیتوانست برود، خودش را به ضریح رساند و ضریح را بوسید؛ من هم ضریح را بوسیدم و این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است.»
کم پیش میآید شاعری هم از زبان مردم استفاده کند و هم غنای ادبی بالایی داشته باشد
مصطفی محدثی خراسانی، شاعر و پژوهشگر خراسانی که سالها از دوستان مرحوم حبیب الله چایچیان بوده است در گفتگو با «شهرآرا» درباره راز ماندگاری شعر «آمده امای شاه پناهم بده» میگوید: «در ارتباط با این شعر اول باید بگویم از زبان، بیان و لحن مردم بیرون آمده است. یعنی او اینجا کاملا با تکیه کلام ها، فرهنگ و حس مردم سخن میگوید و این شعر هم نمونه برجسته و متعالی این هماهنگی است. مردم هم وقتی میخواهند با امام رضا (ع) صحبت کنند همین طوری حرف میزنند؛ انگار این حرف توی دل مردم بوده، اما ایشان آن را در قالب یک شعر به بیان مشترک و همه گیری تبدیل کرد.»
محدثی معتقد است هر شاعری نمیتواند شعری بسراید که هم از زبان مردم باشد و هم غنای ادبی بالایی داشته باشد: «خیلیها تلاش کردند از زبان مردم شعر بگویند، ولی، چون کلامشان پشتوانه فرهنگی و مردمی درستی نداشت ماندگار نشدند. اصلا یکی از چالشهای شعر آیینی همین است که باید به زبان مردم باشد، ولی نازل و دم دستی هم نباشد. این موضوع تا حدی درباره مرحوم آقاسی و مرحوم آقای ژولیده هم صدق میکند. در شهر مشهدِ خودمان هم آقای خسرونژاد یا آقای غفورزاده شفق موفق به این کار شدند. از طرفی، شاعرانی هم بودند که شعرشان را مردم میفهمند، اما ارزش ادبی بالایی ندارد. راز ماندگاری این شعر هم به نظر همین است. اینکه از زبان مردم استفاده کرده است و در عین حال پشتوانه غنی ادبی را هم همراه خودش دارد.
گفتمان سلیس با بیان ساده
مصطفی جلیلیان مصلحی دیگر شاعر آیینی و برگزیده جشنواره جهانی شعر آیینی هم ماندگاری شعر مرحوم چایچیان را «گفتمان سلیس و بیان ساده اش» میداند و میگوید: «ما در ادبیات آیینی نحلههای مختلف گویشی داریم. یکی از آنها شعر وصفی است و دیگری شعر توصیفی. در شعر توصیفی هر اندازه که شاعر به بطن و کُنه زندگی اهل بیت (ع) نزدیکتر شود راحتتر میتواند بن مایههای اعتقادی خودش را بیان کند. ویژگی برجسته شعر چایچیان گفتمان سلیس و بیان ساده آن است. یعنی چه؟ یعنی شما ببینید در کل این شعر ترکیبهای آن چنان سخت شعری یا کشفی در زمینه ترکیبات نمیبینیم.
بیشتر ترکیبها یا مضامینی که وجود دارد سهل و در دسترس است. یعنی دنیای پیرامونی که شاعر دارد از ممدوح خودش تجسم میکند برای ما کاملا دست یافتنی است. دوم اینکه، مخاطب شناسی که شاعر در این ابیات انجام داده به تمام معنا ویژه یک شاعر اهل بیت است. یعنی مخاطب شناسی ایشان فوق العاده ویژه و دقیق بوده است، چرا؟ چون متوجه بوده ما میتوانیم در قالب شعر با الفاظ معمولی مضامین بزرگی را درباره اهل بیت بگوییم. بنابراین، این موضوع یکی از شاخصههای ویژه شعر «آمدمای شاه پناهم بده» است.
این شاعر و پژوهشگر گروه فرهنگ و هنر اسلامی بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی دیگر شاخصه شعر مشهور چایچیان را صمیمیت شعر و نزدیکی اش به بافت زندگی و فردی و اجتماعی مردم بیان میکند و میگوید: «این را ما بهش میگوییم تدبر و ذکاوت شاعر. البته استاد حسانی نه فقط در این شعر که در باقی آثارش هم این ویژگیها دیده میشود. به عنوان مثال در دیگر شعر مشهور و معروف ایشان یعنی «امشب شهادتنامه عشاق امضا میشود» خیلی زیبا دارد همان حال شب عاشورا را بیان میکند.
او فقط به این بسنده کرده که شرح ماوقع را آن چنان بگوید که تو دوست داری در شب عاشورا بشنوی. من هرازگاهی به دوستانم میگویم که شما فکر نکنید اساتید ما بلد نبودند شعر آن چنانی برای اهل بیت بگویند. چرا آنها به خوبی میتوانستند؛ اما فرق آنها با ما این بوده است که فضای شعر هیئت را بهتر از ما درک کرده اند. نمونه اش خودِ استاد چایچیان، استاد محمدعلی مجاهد (پروانه)، استاد مرحوم سید رضا مؤید و استاد غفورزاده که به همین دلیل تأثیرگذار بودند.»
جلیلیان مصلحی درک فضای هیئت را قوت شعر آیینی میداند و در ادامه میگوید: «نطفه کار ماندگار جایی بسته میشود که شاعر ارتباط میگیرد. ما بحثی را در شعر آیینی داریم به اسم اخلاص. خدا رحمت کند حاج محمود اکبرزاده را. از ایشان پرسیدم اخلاص در شعر آیینی یعنی چه؟ ایشان فرمودند یعنی فقط و فقط به خودِ ممدوحت فکر کنی.
بعدش خودِ اهل بیت زبان شعرت را به تو میگویند؛ این خیلی زیباست. من این طور ترجمه میکنم که اگر میخواهی شعری بگویی که با توجه اهل بیت و مردم مواجه شود باید فراموش کنی میخواهی شعر بگویی، باید تکنیک و صنایع ادبی را فراموش کنی. شما باید حضور در محضر معصوم را درک کنی. عین همان فضایی که یک خادم حرم امام رضا (ع) در آن قرار دارد. اینکه میبینی مثلا خادم پیری توی سرما ایستاده، ولی شما که جوانی تحمل این سرما را نداری.
وقتی از او میپرسی چطور توی این سرما ایستادهای میگوید ما در خدمت آقاییم. این یعنی او خودش را در محضر معصوم میبیند. بزرگان شعر آیینی ما خودشان را در محضر آنها میبینند. از این جهت شعر هیئت اهمیت پیدا میکند. این موضوع درباره نسل جوان ما بسیار اهمیت دارد.
این نسل برای اینکه بتواند شعر آیینی را درک کند حتما باید در فضای هیئت قرار بگیرد. فضایی که به تو پروبال میدهد و شعرت را به استانداردهایی میرساند که خیلیها در خم کوچه اولش مانده اند.»